کوشه سلام

اشعار، دست نوشته ها( روح اله زراعتی "روحی" ) + عکس، مطالب طنز و غیر طنز جالب و ...

کوشه سلام

اشعار، دست نوشته ها( روح اله زراعتی "روحی" ) + عکس، مطالب طنز و غیر طنز جالب و ...

شهید

 

 

به سیل اشک باید شست راه کاروان ها را 
 

هنوز از جبهه می‌آرند تابوت جوان‌ها را

کدامین کاروان آهنگ یوسف با خودش دارد 
 

غم ابرو کمان ها می‌نوازد قد کمان‌ها را

نه پیراهن به تن مانده، نه بوی پیرهن مانده 
 

امان از این چنین داغی که می‌برّد امان‌ها را

به ما با چشم و ابرو گفته بودند از چنین روزی 
 

دریغا دیر فهمیدیم آن خط و نشان‌ها را

به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودند 
 

همانانی که با خود می‌برند این استخوان‌ها را

اگر دریا نمی‌گنجد به کوزه با چه اعجازی 
 

میان چفیه پیچیدند جسم پهلوان‌ها را ؟

خبر دادند یوسف‌ها به کنعان باز می‌گردند 
 

ندانستیم با تابوت می‌آرند آنها را  

 

 به روی شانه لرزان مردم یک به یک رفتند 
 

خدا از شانه مردم نگیرد این تکان‌ها را...  

 

 

 

ارسالی از: "محمد-صالح آباد"

نظرات 2 + ارسال نظر
مجتبی دوشنبه 22 دی 1393 ساعت 18:05 http://www.khaneyebehdasht.blogfa.com/

شهید یک کلمه نیست که بتوان با بیتی آن را توصیف کرد تاریخ است که با شعر قطره ای از عظمت آن رو شاید بتوان بیان کرد
البته ما دهه60ها نمیتوانیم آن دوران رو درک کنیم

البته نظر شخصی ام بود
درود بر روح شهدا
صلوات

سلام.
نظرت مورد احترامه داداش. ایشالا رهروی راهشان باشیم.

سیدی یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 21:11

سلام بر شما آقای زراعتی ممنونم از لطف شما
موفق باشید

سلام علیکم. متشکر از بازدیدتان. سلامت باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد