کوشه سلام

اشعار، دست نوشته ها( روح اله زراعتی "روحی" ) + عکس، مطالب طنز و غیر طنز جالب و ...

کوشه سلام

اشعار، دست نوشته ها( روح اله زراعتی "روحی" ) + عکس، مطالب طنز و غیر طنز جالب و ...

اندکی تامّل...


نظرات 7 + ارسال نظر
داود سهیلی پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 11:03 http://davod2855f.blogfa.com

چی بگم ولا فقط این پسراش وجود ندارن بی وجودن بی وجود که مادرشون تنها گذاشتن

مینو22 دوشنبه 31 فروردین 1394 ساعت 21:10

سلام..ببخشیدمن منظورم پدرومادرنبودن.میناجان بانظرتون موافقم.من عاشق بابامامانم هستم.تشکر

سلام.

ممنون از همراهیتون...

مینا شنبه 29 فروردین 1394 ساعت 23:53 http://taraze-roozaane.blogsky.com

سلاام...
با عرض معذرت از مینو جاان، من با نظرشون موافق نیستم!...
پدر و مادر هر کس نیستن!...
بعد از خدا، یکتا هستن و یگانه موجودات هستی ک مثل ندارند!...
حتی آموزه های دینی در این مورد سفارش خاص کرده و حتی تا جایی تاکید کرده ک حتی اگر کافر باشن باید احترام شان را نگه داری و از آنها ب نحو احسن مراقبت کنی!...
در هر صورت انشاا... هیچ پدر و مادری محتاج دست بچه نشه!...آمین

سلام.
فقط میگم آمین...


ممنون از حضورتون...

زهرا(بارون) شنبه 29 فروردین 1394 ساعت 17:40 http://baroone-cheshmat.blogfa.com

سلام
خیلی ناراحت کنندس
خداروشکر تو خانواده ما همچین اتفاقی نیافتاده.......

سلام.
واقعا هم جای تاسف داره...

خداروشکر... ایشالا ک تو هیچ خونواده ای دیده نشه...

سپاس

مینو22 شنبه 29 فروردین 1394 ساعت 14:52

سلام .گاهی اوقات: مجبوریم بپذیریم:که برخی ازادمها:لیاقت ماندن در قلبمان وزندگیمان راندارند.

سلام.
درست... برخی آدم ها...ولی برخورد آدم ها هم ب برخورد ما بستگی داره...

سپاس از حضورتون...

♥♥seyed♥♥ جمعه 28 فروردین 1394 ساعت 17:42 http://www.smhhmt.blogfa.com

ﮔــــﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗـﺎﺕ ؛ﻣﺠﺒـﻮﺭﯾـﻢ ﺑﭙـﺬﯾـﺮﯾﻢ :ﮐﻪ ﺑــــﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣــﻬﺎ .....ﻓﻘــــﻂ ﻣﯿﺘــــﻮﺍﻧﻨـﺪ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻤﺎﻥ ﺑﻤـﺎﻧﻨـﺪ !ﻧـﻪ ﺩﺭ ﺯﻧـﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ... !!:

سلام.

مجبوریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

محمد جمعه 28 فروردین 1394 ساعت 00:03 http://nasimkoohsarph7.blogsky.com

سلام...

هفته ی پیش از طرف دانشگاه رفتیم کوه سنگی و بعدش هم خانه سالمندان...جای خوبی بود ولی ادم اگه جوونم باشه خیلی دلش میگیره...بساط اهنگ و موسیقی هم بود ولی می شد تو چشمای تک تک پدربزرگایی که اونجا بودن غم و اندوه رو احساس کرد....

هی خدا...کاش یه روزی برسه که همه مون قدر پدرمادرمون رو بدونیم...ای خدااااااااا....

سلام.

منم خیلی دوس دارم حداقل ی بار برم خونه سالمندان...

خدا کنه... واقعا تو سنی ک آدم ب ی هم صحبت نیاز داره تو غماش رهاش می کنن...

هی!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد