کوشه سلام

اشعار، دست نوشته ها( روح اله زراعتی "روحی" ) + عکس، مطالب طنز و غیر طنز جالب و ...

کوشه سلام

اشعار، دست نوشته ها( روح اله زراعتی "روحی" ) + عکس، مطالب طنز و غیر طنز جالب و ...

نوکر نه، شوهر


نوجوانی آمد اندر منزلی از بهر کار
گفت خانم چیست نامت؟ گفت اسمم اکبر است

گفت در اینجا اگر خواهی شوی مشغول کار
از زبان باید تو باشی لال و گوشانت کر است

گفت روی چشم، هر امری که تا صادر شود
من اطاعت می کنم از هر که این جا سرور است

گفت خانم هر چه اینجا بشنوی از نیک و بد
گوش هایت یک بود دیوار و آن دیگر در است

هر غذایی را که خوردی خام و پخته تند و شور
حق نداری تا بگویی کاین بد و کان بدتر است

گر زدم یک لنگه کفشی بر سرت از روی خشم
نوش جان کن، باش ساکت کاین روال نوکر است

نوجوان با خنده از منزل برون گردید و گفت
این که می خواهی تو نوکر نیست، نامش شوهر است!


نظرات 2 + ارسال نظر
kimia یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 ساعت 10:58 http://kimiaweb80.blogfa.com

قشنگ بود

سلام.
ممنون از نظرتون...

متشکرم...

*****ریحانه***** چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 ساعت 16:27 http://www.Toktam91.parsiblog.com

بسم رب مهدی

اللهم عجل لولیک الفرج

ای آنکه در نگاهت حجمی ز نور داری
کی از مسیر کوچه، قصد عبور داری؟
یا مهدی
.
.
.
.
.
.
سلام ... شعر خیلی زیبا بود :)‌
موفق باشید
در پناه حق

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام.

ممنون از نظرتون...

سلامت باشید...
یا علی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد